راهیانه (RAHIYANE)

ادبی
راهیانه (RAHIYANE)

بر آنم که همه‌ی آفریده‌های راهی را از شعر، داستان، کاریکلماتور, مقاله، نقد، تحقیق و تک‌نگاری گرد آورم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۵ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

۲۰
مرداد

 دیوار حجاب

خبر: ذز سه راه ملک اصفهان خانه عفاف افتتاح شد

دی‌ دلبرکم‌ قول‌ سه‌ راه‌ ملکم‌ داد

با قول‌ سه‌ راه‌ ملکش‌ قلقلکم‌ داد

پنداشت‌ که‌ من‌ نسیه‌فروشم‌ ته‌ بازار

چون‌ در عوض‌ بوسه‌ی‌ نقدینه‌ چکم‌ داد

ترسید که‌ طفلانه‌ بگریم‌ ز جفایش‌

لیمو دو عدد لیک‌ به‌ اسم‌ پفکم‌

تا دربروم‌ شور به‌ شیرین‌ رد و آمیخت‌

با شکّر بوسه‌ ز لبانش‌ نمکم‌ داد

تا گربه‌ نرقصانم‌ و تا موش‌ نتازم‌

دستی‌ به‌ کمر دست‌ دگر بر سگکم‌ داد

تا آن‌ که‌ درشتی‌ نکنم‌ نرم‌ ببیزم‌

غربال‌ گشادم‌ بگرفت‌ و الکم‌ داد

در کندن‌ و کاویدن‌ کوه‌ و کتل‌ وصل‌

چون‌ سخت‌ نفس‌سوخته‌ دیدم‌ کمکم‌ داد

دیوار حجابی‌ که‌ میان‌ من‌ و او بود

با خشتک‌ اوّل‌ که‌ کج‌ افتاد شکم‌ داد

محمّد مستقیمی  راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۷
مرداد

 لات‌ چاله‌ میدون

 

تو موجای‌ خزر کوچه‌ یار تهرونی‌

 

فتاده‌ای‌ توی‌ تورم‌ خودت‌ نمی‌دونی‌

 

نترس‌ ماهیک‌ خوشگلم‌ نمی‌کنمت‌

 

تو حوض‌ خونه‌ یا تنگ‌ بلور زندونی‌

 

تو مثل‌ ماهی‌ سفیدی‌ اونم‌ نه‌ پرورشی‌

 

من‌ از تو قلیه‌ می‌سازم‌ برای‌ مهمونی‌

 

یه‌ پات‌ همیشه‌ تو کوچس‌ یه‌ پای‌ دیگت‌ تو خونس‌

 

فدای‌ این‌ پا و اون‌ پات‌ مگه‌ تو دربونی‌

 

جواب‌سلاممو با فحش‌ چارواداری‌ میدی‌

 

فدات‌ بشم‌ مگه‌ تو لات‌ چاله‌ میدونی‌

 

تو پررویی‌ زدی‌ رو دست‌ سنگ‌ پا امّا

 

برای‌ ورمالیدن‌ لیز مث‌ صابونی‌

 

به‌ یاد خشتک‌ تمبون‌ میون‌ مانتوی‌ زرد

 

سرودم‌ این‌ غزل‌ ناب‌ بند تمبونی‌

 

محمّد مستقیمی – راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۷
مرداد

 کلّه‌ تشتی‌

(در هجای‌ خاسته‌ و عصیانی‌)

 

"خاسته‌" ای‌ کلّه‌ات‌ مانند تشت‌

 

هست‌ اندر تشت‌ ناپاک‌ و پلشت‌

 

کلّه‌ تشتی‌ هجو ماگفتی‌؟ بگو

 

غیر گُه‌ کی‌ می‌کند از تشت‌ نشت‌؟

 

گر به‌ "عصیانی‌" رسیدی‌ گوز ما

 

خارشت‌ از هجو "راهی‌" وابهشت‌

 

بارها کردم‌ شما را یاد بود

 

جایتان‌ خالی‌ چو اندر شهر رشت‌

 

من‌ شما را پروریدم‌ سال‌ها

 

پنج تان‌ در دامن‌ من‌ گشت‌ هشت

 

محمّد مستقیمی – راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۷
مرداد

چراغ‌ مزار

(در هجو رییس‌ شورای‌ چوپانان‌)

«حاجی‌ آقا فلان خلایی‌ ساخت‌»

که‌ دعایش‌ کنند مرد و زن‌

بهره‌اش‌ این‌ که‌ می‌کند خیرات‌

از پس‌ و پیش‌ دوست‌ با دشمن‌

توشه‌ی‌ آخرت‌ کجا به‌ از این‌!

که‌ همه‌ می‌کنند بر توش‌ ان‌

با چنین‌ کار خیر پربرکت‌

شد چراغ‌ مزار او روشن‌

هر کسی‌ را گذار می‌افتد

می‌کند در چراغ‌ او روغن‌

دور بادا! چراغش‌ از هر باد

غیر بادی‌ که‌ می‌وزد ز لگن‌

گفتم‌ این‌ شعر در ثنای‌ اسد

از فشار شکم‌ چورستم‌ من‌

گوز ما ای‌ رفیق‌! بر حاجی‌

که‌ تو را می‌کنند خلق‌ احسن‌

دشمنی‌ ضربتی‌ تو را گو زد

چو سما با تو هست‌ لا تحزن‌

تو که‌ خوردی‌ غم‌ یبوست‌ خلق‌

خشک‌ بادت‌ رطوبت‌ دامن‌

محمّد مستقیمی  راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۷
مرداد

 انتخابات

 

پرسیدم از استاد که یک خبره‌ی مجلس

باید که چه اندازه هنر داشته باشد

فرمود نباید ز مکلاّیان باشد

بل باید عمّامه به سر داشته باشد

تا آن که بدانندش از اهل سیاست

باید که یکی کلّه‌ی گر داشته باشد

باید نتراشد ز بن و بیخ محاسن

ریشی به پر شال کمر داشته باشد

در راه به پا داشتن قسط و عدالت

بر خلق به یک چشم نظر داشته باشد

در گیر و کش دهر به هنگام تعامل

بر بیضه‌گه خویش مقر داشته باشد

هر جا که ببیند زن بی‌حجب و حجابی

باید که قیامی درخور داشته باشد

باید نه فقط تف کند عقش بنشیند

بر مال حرامی چو گذر داشته باشد

باید که به هر جمعه قیامی و قعودی

از نیمه‌ی شب تا به سحر داشته باشد

خندیدم و گفتم که به تنبان من و توست

آن خبره که این جمله هنر داشته باشد

محمد مستقیمی – راهی

  • محمد مستقیمی، راهی