راهیانه (RAHIYANE)

ادبی
راهیانه (RAHIYANE)

بر آنم که همه‌ی آفریده‌های راهی را از شعر، داستان، کاریکلماتور, مقاله، نقد، تحقیق و تک‌نگاری گرد آورم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
۲۶
خرداد

خارزار

روزی که مزرعه به خدا واگذار شد

گابریل کدخدا شد و انباردار شد

مایکل امیر کاشت نه، داشت نه، برداشت شد فقط

دست خسیس ابر خدا آبیار شد

جز آذرخش شوم در انبان نداشت ابر

آتش به اختیار شد، آتش‌بیار شد

بر دشت خیمه زد ملک‌الموت داسدار

داس درود برزگران برکنار شد

گاو‌آهنی که همت سبزش بلند بود

در گوشه زنگ خورد و به نکبت دچار شد

گاوآهن و وجین‌کن و فرغون و داس و بیل

از دست رفت و دست دعا کشتکار شد

آن گاو شخم‌زن که به آخور رسیده بود

فربه شد و عقیم شد و باردار شد

پاییز چهار فصل چنان خیمه زد که باغ

خشکید و هر درخت تنومند دار شد

بذر و نشا نبود، نه کشت و نه آیشی

دیگر نبود مزرعه چون خارزار شد

محمد مستقیمی، راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

 شیخ

دیوانه‌ی‌ روی‌ تو سر از پا نشناخت‌

«مجنون‌ تو کوه‌ را ز صحرا نشناخت‌«

بر دامن‌ غیر تو زند چنگ‌ امید

یارب‌! چه‌ کنم‌ شیخ‌ خدا را نشناخت‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

خاک‌ خرابات‌

ما راه‌ خرابات‌ به‌ سر می‌پوییم‌

حرف‌ از خم‌ و ساغر و ز می ‌می‌گوییم‌

هر جا که‌ مزار ما شود بعد از مرگ‌

از خاک‌ خرابات‌ چو گل‌ می‌روییم‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

دولت‌ جاوید

سرچشمه‌ی‌ زندگی‌ چو می‌باشد می‌

در ظلمت‌ جاودانه‌ کی‌ باشد کی‌

خود دولت‌ جاوید همین‌ است‌ که‌ من‌

باشم‌ می‌ و نی‌ باشد و وی‌ باشد وی‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

دوزخ

این‌ بندگی‌ ماست‌ که‌ بر غیر خداست‌

بر غیر خدا بندگی‌ خلق‌ خطاست‌

در حشر اگر به‌ ما کرامت‌ نکنند

صد دوزخ‌ از این‌ بتر سزاوار به‌ ماست‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

دلبر ترسا

یک‌ دم‌ ز خیال‌ تو نمی‌آسایم‌

ای‌ دلبر نازک‌ بدن‌ ترسایم‌!

بی‌ترس‌ آیم‌ شبی‌ به‌ کوی‌ تو خمار

این‌ خشک‌لبان‌ را به‌ لب‌ تر سایم‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

 سودای‌ تو

گر زهر به‌ جای‌ باده‌ در ساغر ماست‌

گر درد و غم‌ زمانه‌ هم‌بستر ماست‌

گر بر سر دارها رود سرهامان‌

شادیم‌ که‌ سودای‌ تو اندر سر ماست‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

جدل‌ عشق‌

تو خوش‌ سخن‌ و خوش‌ لب‌ و خوش‌ سیمایی‌

هر جا که‌ روی‌ تو عاقبت‌ سی‌ مایی‌

ما در جدل‌ عشق‌ تو تنها هستیم‌

در پهنه‌ی‌ ناورد تو چون‌ سی‌ مایی‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

 بانگ‌ اناالحق‌

آنان‌ که‌ ز عشق‌ و معرفت‌ بر دارند

دست‌ از دل‌ و جان‌ در قدمت‌ بردارند

از هر دمشان‌ بانگ‌ اناالحق‌ خیزد

هرچند که‌ منصورصفت‌ بر دارند

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی
۱۶
شهریور

افتاده‌ به‌ خاک‌

ما لشگر یاران‌ تو را سرداریم‌

افتاده‌ به‌ خاک‌ قدمت‌ سر داریم‌

ما با دل‌ گرم‌ عازم‌ کوی‌ توایم‌

سوغات‌ از این‌ سفر دلی‌ سرد آریم‌

محمّد مستقیمی - راهی

  • محمد مستقیمی، راهی