فتنهی عالمگیر
درد طاقتسوز دل ناگفته به
غنچهی تنگ دهان نشکفته به
آتش این آه هستیسوز ما
زیر خاکستر بلی بنهفته به
دیدگان را نیست گر الماس اشک
گوهر یکتای غم ناسفته به
راز این سودای هستیسوز ما
در حجاب سینهها بنهفته به
علّت جمعیّت ما تفرقه است
مجمع تفریقیان آشفته به
فتنهی ما یک جهان آشوب بود
فتنه گر عالم نگیرد خفته به
محمّد مستقیمی - راهی
مادر مهربان
بر سنگ مزار دولت
ای خاک ز آب هم روانتر شدهای
با دولت پیر ما جوان تر شدهای
تا مادر مهربان ما را بردی
ای خاک چقدر مهربانتر شده ای
محمد مستقیمی – راهی
دولت بیدار
در سوگ مادر همسر و دختر عمویم دولت سرودم
دریغا دولت بیدار ما رفت
از این جا پر کشید و تا خدا رفت
چو دل در سینه می دانم چرا بود
چو بخت از سر نمی دانم چرا رفت
چنان مهتاب بود و بیصدا بود
چنان خورشید رفت و بیصدا رفت
دل بیگانه بر من سوخت آنگاه
که بشنید از برم آن آشنا رفت
شب من روشنی از مهر او داشت
سیه شد روز تا آن روشنا رفت
در این دنیای وانفسا نگنجید
فرشته بود چون تا کبریا رفت
محمد مستقیمی – راهی
حاج ...
در تمام خاک چوپانان یکی
غیر از این چلغوزک پیناس نیست
اندرین بازی ژوکر جفتکزن است
چون که در دست شما یک آس نیست
فاش خواهم گفت در تنبانتان
بدتر از این کک بتر زین ساس نیست
در دهان گندیدگی چون گندناست
در ترشرویی کم از ریواس نیست
با تمام کوچکی در وسوسه
کمتر از وسواس الخناس نیست
او اگر از ناس میگوید سخن
ناس افغانیست آن این ناس نیست
در شناس جای دشمن جای دوست
هیچ میمون مثل این نسناس نیست
قافیه هرچند میگردد غلط
بدتر از این دلقک رقاص نیست
گرچه مشهورست کناس سده
لیک در جایی که این کناس نیست
لایق دستان او جای قلم
غیر کجبیل و به غیر از داس نیست
آنچه از بامش به رسوایی فتاد
تشت و تشت و تشت هست و تاس نیست
گرچه چون سگ مدعی پاس هست
لاس شاید هست اما پاس نیست
با وجود موسموسش با سگان
هیچ کس باور ندارد لاس نیست
چارپایهی دوربینش بر هواست
گرچه میدانم که او عکاس نیست
قافیه گر بند تنبانی شود
سخت لیفهتر ز عمرو عاص نیست
شد مسلم زین نشانیهای تو
کاین جعلق غیر حاج... نیست
محمد مستقیمی – راهی
گریهی آسمان
بر مزار دختر نوجوان مجید همایونی
من نو گلی در چنگ توفان بهارم
چون صد خزان پژمردگی در سینه دارم
در کودکی رفت از سر من دست بابا
در نوجوانی کرد بیماری شکارم
هرگز نبود و نیست چتری بر سر من
تا آسمان گرید همیشه بر مزارم
محمد مستقیمی – راهی